پاک مرد یثربی

سلام بر امام رئوف و درود بر اخوانی که این چنین سرود:

اي علي موسي الرضا ( ع ) ،

 اي پاك مرد يثربي ، در طوس خوابيده

من تو را بيدار مي دانم

زنده تر ، روشن تر از خورشيد عالمتاب

از فروغ و فر شور و زندگي سرشار مي دانم

گر چه پندارند ديري هست ، همچون قطره ها در خاك

رفته اي در ژرفناي خواب

ليكن اي پاكيزه باران بهشت ، اي روح عرش ، اي روشناي آب

من تو را بيدار  ابري ، پاك و رحمت بار مي دانم  

اي ( چو بختم ) خفته در آن تنگناي زادگاهم : طوس

- در كنار دون تبهكاري ،كه شير پير پاك آيين ، پدرت ،

آن روح رحمان را به زندان كشت –

من تو را بيدارتر از روح و راه صبح ، با آن طره زرتار مي دانم .

 من تو را بي هيچ ترديدي ( كه دل ها را كند تاريك )

زنده تر ، تابنده تر از هر چه خورشيد است 

 در هر كهكشاني ،دور يا نزديك ،

خواه پيدا ، خواه پوشيده

در نهان تر پرده اسرار مي دانم .

با هزاري و دوصد ، بل بيشتر ، عمرت

اي جواني و جوان جاودان ، اي پور پاينده ،

مهربان خورشيد تابنده ،

این غمین همشهری پیرت،

این غریبِ مُلکِ ری، دور از تو دلگیرت،

با تو دارد حاجتي ، دردي كه بي شك از تو پنهان نيست ،

وز تو جويد ( در نهاني ) راه و درماني

جاودان جان جهان ، خورشيد عالمتاب

این غمین همشهری پیر غریبت را ، دلش تاریک تر از خاک،

يا علي موسي الرضا ( ع ) ، درياب

چون پدرت ، اين خسته دل زنداني دردي روان كش را

يا علي موسي الرضا ( ع ) درياب ، درمان بخش

يا علي موسي الرضا ( ع ) درياب . . .

"مهدی اخوان ثالث"

فراخوان همایش دیگری در آثار هنری

هر روز قرار روز آینده

 

ما چون دو دریچه ، روبه روی هم،

آگاه زهر بگو مگوی هم،

هر روز سلام و پرسش و خنده،

هر روز قرار روز آینده.

عمر آینه ی بهشت ، اما ... آه

بیش از شبو روز تیرو دی کوتاه

اکنون دل من شکسته و خسته ست،

زیرا یکی از دریچه ها بسته ست.

نه مهر فسون، نه ماه جادو کرد،

نفرین به سفر، که هر چه کرد ، او کرد.

وسعتی همه روزه

 

هر کسی که مسلمان باشد حالا می خواهد از هر گرایشی

در نمازهای روزانه خود سوره حمد را قرائت می کند

اما به چه اندازه از تفسیر آیات آن باخبر است

تا به حال از خود پرسیده ایم که چه چیز را روزانه مکررا بر زبان می آوریم

پیام این سوره که آن را فاتحه الکتاب خوانده اند چیست

ما اگر از محتویات ادیان دیگر مطلع نباشیم بر ما ایرادی وارد نیست

اما اگر این اتفاق برای دین خودمان روی دهد دیگر پذیرفتنی نیست

ما روزانه چه چیزهایی را بر زبان جاری میسازیم

دارای چه معنایی هستند

چون جبرا در نماز باید خوانده شود می خوانیم

یا آن را دارای روحی می دانیم که می تواند در جان ما مستولی گردد

وقتی با مطالعه به پاسخ همه این پرسشها رسیدیم

تازه می فهمیم که چه گوهری را حق تعالی بر ما ارزانی داشته است

تا بی واسطه عالی ترین واژگان عالم را بخوانیم

اگر بر چنین مسیری مصمم شدیم منبعی چون تفسیر سوره حمد

از پیر جماران سید روح الله مصطفوی خمینی شایسته است

حرفش حرف دل است لاجرم بر دل هم می نشیند

انی تارک فیکم الثقلین کتب الله و عترتی و بینهما لایفترقان

پیشوای صادقان

 

دین را طوفان هایی از تحریف فراگرفته بود

پس از ارتحال نبی خدا گردآوری سخنان ایشان از سوی خلیفه ممنوع گشته بود

حق از حق دار سلب شده و خانه نشین گشته بود

تنها هر جا که به بن بست فکری برمی خوردند فریاد بر می آوردند که اباالحسن را صدا کنید

در پس سستی مردم و حاکمیت اموی به زعامت معاویه ابن ابوسفیان که سوگند یاد کرده بود

نام و یاد محمد را مدفون می سازم

بیشترین جعل حدیث روی داد

به ازای هر حدیث دروغین کیسه ای زر

هنوز بوی خون از دشت نینوا به مشام می رسید

جامعه اسلامی از هر گرایش و طایفه ای در بهت و سردرگمی عقیدتی به سر می برد

وقت آن بود که دین رسول خدا توسط فرزندش احیا شود

و حقیقت آن آشکار گردد

چه کسی بهتر از پیشوای صادقان جعفربن محمد

همو که در کلاس درسش غیر مسلمان هم می نشست

تو گویی رسول حق رجعت نموده و دین را بازگو می کنند

بسیاری از آن شاگردان خود پدر یکی از علوم شدند

جابر بن حیان پدر علم کیمیا

گرای 270 درجه ماه مبارک

 

گرای 270 درجه ماه مبارک

ماه مبارک رمضان آن هم در روزهای ماه گرم تیر یا همان تموز که میوه از گرمای آن می رسد و کودک ترجیح میدهد در خانه بازی کند تا کوچه و پس کو چه خود حکایتی است . . .

سختی های خاص خود را دارد و هر روزه داری بنا به شرایط خود از ثواب بیشتری از آن بهره مند می گردد

اما این شب ها که مشغول خواندن کتاب سفر به گرای ۲۷۰ درجه احمد دهقان هستم و گرمای آتش گلوله های جنگ درون کتاب به صورت برخورد می کند حرارت ماه تیر و سختی روزه رمضان را از یاد می برم

دهقان از خاطراتی از جنگ با ما سخن گفته که برای نسل جنگ ندیده شنیدنی است . . .

برای کسی که در زندگی شهری هر شب سر بر بالش نرم می نهد جالب است خاطره کسی که برای خواب سر بر کپه خاک می نهد . . .

ناصر شخصیت اصلی داستان که راوی داستان نیز هست گویا تصویر زندگی دوست دهقان در روزهای جنگ بوده که در آخر شهید هم می شود

از فرط همین علاقه است که دهقان نام پسرش را ناصر می گذارد.

پناه بر خدا از روزهایی که جوان بسیجی برخاسته از این ملت خداجو در جبهه های نبرد روز و شبش همراه گلوله خمپاره و ترکش و دود و آه به سر می برد و در نقطه ای نه چندان دور جماعتی در اندیشه ای دیگر . . .

وای از آن روزها که زود فراموش شدند در این غوغای زمانه . . .

دهه ۶۰ُ دهه حاکمیت روحیه ایثار و اخلاق فداکاری ایرانیان . . .

ای کاش باز گردیم و خودی خود را باز یابیم

آخر ما از نسل سلمانیم

در بهانه های زمانه تنها گردی از آنها باقی می ماند اصالت ها را از یاد نبریم

که میراث مان حسرت و افسوس باشد

ارزش حقیقی هر کس به چیست؟

 

علامه محمد تقی جعفری ـ رحمت‌الله ­علیه ـ می­‌گفتند:

برخی از جامعه ­شناسان برتر دنیا در دانمارک جمع شده بودند تا پیرامون موضوع مهمی به بحث و تبادل نظر بپردازند. موضوع این بود: «ارزش واقعی انسان به چیست».

برای سنجش ارزش بسیاری از موجودات، معیار خاصی داریم. مثلا معیار ارزش طلا به وزن و عیار آن است. معیار ارزش بنزین به مقدار و کیفیت آن است. معیار ارزش پول پشتوانه آن است؛ اما معیار ارزش انسان‌ها در چیست.

هر کدام از جامعه‌شناسان، سخنانی گفته و معیارهای خاصی ارایه دادند.

هنگامی که نوبت به بنده رسید، گفتم : اگر می‌خواهید بدانید یک انسان چقدر ارزش دارد، ببینید به چه چیزی علاقه دارد و به چه چیزی عشق می‌ورزد.

کسی که عشقش یک آپارتمان دو طبقه است، در واقع ارزشش به مقدار همان آپارتمان است. کسی که عشقش ماشینش است، ارزشش به همان میزان است.

اما کسی که عشقش خدای متعال است، ارزشش به اندازه خداست.

علامه فرمودند: من این مطلب را گفتم و پایین آمدم. وقتی جامعه شناسان سخنان من را شنیدند، برای چند دقیقه روی پای خود ایستادند و کف زدند.

هنگامی که تشویق آن‌ها تمام شد، من دوباره بلند شدم و گفتم: عزیزان، این کلام از من نبود، بلکه از شخصی به نام علی ـ علیه‌السلام ـ است. 
آن حضرت در نهج‌البلاغه می­‌فرمایند: «قِیمَةُ کُلِّ امْرِئٍ مَا یُحْسِنُهُ»؛ «ارزش هر انسانی به اندازه چیزی است که دوست می‌دارد».

وقتی این کلام را گفتم، دوباره به نشانه احترام به وجود مقدس امیرالمؤمنین علی ـ علیه‌‌السلام ـ از جا بلند شدند و چند بار نام آن حضرت را بر زبان جاری کردند.

سلام مادر جان

 

سلام مادرجان

به راستی که مادر همه مائی هر چند که فرزند خوبی برایت نباشیم

اما چه کنیم که آبرو از خانه ات ستانده ایم و نظر بر محبت و نگاهت داریم

مادرجان دلت خون است می دانم . . .

دلت وسعت دریاست. وسعت تمام مهربانی ها که به فرزندانت هبه نمودی

فرزندان معصومت رئوف بودنشان را از تو به یادگار دارند

محتاج دعایت هستیم همچون گذشته

آخر از سلاله نور و رحمتی . . .

از کلیدهای موفقیت

 

چهار رمز موفقیت

مهارت‌های زندگی > فرد  - همشهری آنلاین – زهره بانی: رسیدن به آرزوها از طریق فرشته‌ها یا غول چراغ جادو خیلی لذت بخش است چون در یک چشم بر هم زدن همه چیز مهیا می‌شود، اما حیف که اینها فقط در قصه‌ها و افسانه‌ها وجود دارند و در دنیای واقعی باید برای هر چیزی تلاش کرد

موفقیت در زندگی بدون برنامه‌ریزی حساب شده، حاصل نمی‌شود. بهترین راه به دست آوردن موفقیت، تعیین اهداف و سپس برنامه ریزی و تلاش برای رسیدن به آنهاست. هدف‌ها می‌بایست واقعی و قابل دست یابی باشند و باید طوری تعیین شوند که با ظرفیت‌ها و توانایی‌های فرد تناسب داشته باشند. تعیین آرزوهای خیلی بلند پروازانه ممکن است باعث ناامیدی و شکست شوند.

به منظور نیل به هدف غایی که ممکن است کسب موفقیت مالی، گرفتن یک پست خوب در محل کار، خریدن یک ماشین یا خانه جدید یا پرداخت قرض و بدهی باشد، باید ابتدا یک طرح و برنامه داشته باشیم.

یک فهرست تهیه کنید

یک لیست از کارهایی که برای رسیدن به هدف، انجام آنها ضروری است، تهیه کنید. یک نقشه و طرح قدم به قدم کمک می‌کند تا روی نتیجه نهایی متمرکز شوید.

شما نمی‌توانید بدون پول کافی یک اتومبیل نو بخرید. پس برای پول‌های اندک خود یعنی همان پرداخت‌های ماهانه برنامه ریزی کنید.

برای احراز شغل معاونت در یک اداره یا موسسه باید شرایط لازم برای کسب این شغل را داشته باشید که می‌تواند شامل کسب تجربه لازم این شغل یا گذراندن تحصیلات مربوطه باشد که حتما باید احراز شود.

بدانید که رسیدن به هدف کار ساده‌ای نیست بلکه تلاش بسیار و و تمرکز روی هدف و برنامه‌های آن، از فاکتورهای ضروری برای رسیدن موفقیت آمیز به آرزوهای بلند بالاهستند. اگر شما کسی با این اعتقاد که " اگر قسمتم باشه میرسم" به اهداف خود نگاه کند هرگز به آنها دست نخواهد یافت.

صبور و شکیبا باشید

بسیاری از مردم به اشتباه فکر می‌کنند موفقیت از آن کسانی است که همواره زندگی‌شان در صدر بوده است.

اگر هر کسی بر روی اهدافی که تعیین کرده، متمرکز شود، می‌تواند به خواسته‌هایش دست پیدا کند. صبر و شکیبایی در این بین نقشی کلیدی ایفا می‌کند. چون همیشه موانعی سر راه وجود دارد که باعث توقف، عقب نشینی یا تاخیر در کارها می‌شوند. در این مواقع راه حل رها کردن یا گیر کردن در کار نیست بلکه باید با صبر و شکیبایی، مسایل را حل کرد و موانع را کنار گذاشت.

یک نگاه دقیق و عمیق به جایی که الان هستید بیندازید و مقایسه کنید با جایی که می‌بایست باشید. و یک برنامه دقیق بریزید برای احراز جایگاهی که شایسته آن هستید. و اولین گام را همین حالا بردارید.

هیچ محدودیتی وجود ندارد

برای موفقیت و رسیدن به اهداف زندگی، تنها عامل محدودیت خود فرد است. اگر اعتماد داشته باشید و آرزوی رسیدن به آرزوهای‌تان را داشته باشید، حتما موفق خواهید شد.

مهم است که بدانید با تعیین اهداف غیر واقعی؛ شکست خود را تضمین می‌کنید.

گام‌های کوچک بردارید

در جاده موفقیت، گام‌های کوچک و موثر بردارید. تلاش برای سرعت گرفتن و با شتاب به نقطه اوج رسیدن، ‌نتیجه‌ای جز شکست به همراه ندارد. هیچ کس با سرگردانی ناشی از بیفکری و بی برنامگی به موفقیت نایل نمی‌شود فقط از شکستی به شکست دیگر جا به جا می‌شود.

توصیه می‌شود به اندرزها و نصایح کسانی که در سایه برنامه‌ریزی و تلاش بسیار به اهداف خویش رسیده‌اند نیز توجه کنید.
چقدر زمان می‌برد تا کسی به اهداف‌ خود برسد؟ پاسخ این سوال دقیقا به شرایط خاص هرکس بستگی دارد و به اینکه تا چه اندازه در تصمیم خود استوار است.

برخی اهداف سهل الوصول هستند.برخی اهداف دیگر مشکل‌تر هستند و صبر و تلاش و البته زمان بیشتری لازم دارند.

فقط به خاطر داشته باشید که راز موفقیت و دست یابی به اهداف عالیه در زندگی،‌به هیچ کس جز خود شما بستگی ندارد. تمام چیزی که برای موفقیت احتیاج دارید، خواستن و اراده انجام یک کار است.

همین امروز هدف یا اهداف خود را تعیین کنید. برای آنها برنامه ریزی کنید. اگر واقعا آنها را بخواهید و برای تحقق آنها تلاش کنید، موفق خواهید شد.

بیایید از عشق صحبت کنیم

 

در گرماگرم روزگاری که هر کس به کار خود سر فرو برده و روابط کمرنگ تر و کمرنگ تر می شود. زمانه ای که آدم ها کوچکترین اخبار و حالات خویش را با پیامک به هم اطلاع می دهند دیگر گفتگویی صورت نمی گیرد. در چنین حال و هوایی سخن استاد امین پور مثل چای گرم پشت پنجره ای است که از پس آن برف می بارد.

چرا عاقلان را نصیحت کنیم؟
بیایید از عشق صحبت کنیم

تمام عبادات ما عادت است
به بی‌عادتی کاش عادت کنیم

چه اشکال دارد پس از هر نماز
دو رکعت گلی را عبادت کنیم؟

به هنگام نیّت برای نماز
به آلاله‌ها قصد قربت کنیم

چه اشکال دارد که در هر قنوت
دمی بشنو از نی حکایت کنیم؟

چه اشکال دارد در آیینه‌ها
جمال خدا را زیارت کنیم؟

مگر موج دریا ز دریا جداست؟
چرا بر «یکی» حکم «کثرت» کنیم؟

پراکندگی حاصل کثرت است
بیایید تمرین وحدت کنیم

«وجود» تو چون عین «ماهیت» است
چرا باز بحث «اصالت» کنیم؟

اگر عشق خود علت اصلی است
چرا بحث «معلول» و «علت» کنیم؟

بیا جیب احساس و اندیشه را
پر از نُقل مهر و محبت کنیم

پر از «گلشن راز» ، از «عقل سرخ»
پر از «کیمیای سعادت» کنیم

بیایید تا عینِ «عین القضات»
میان دل و دین قضاوت کنیم

اگر سنت اوست نوآوری
نگاهی هم از نو به سنت کنیم

مگو کهنه شد رسم عهد الست
بیایید تجدید بیعت کنیم

برادر چه شد رسم اخوانیه؟
بیا یاد عهد اخوت کنیم

بگو قافیه سست یا نادرست
همین بس که ما ساده صحبت کنیم

خدایا دلی آفتابی بده
که از باغ گلها حمایت کنیم

رعایت کن آن عاشقی را که گفت:
«بیا عاشقی را رعایت کنیم»*

قیصر امین پور


پی نوشت:

شاعر شعر «سه شنبه، چرا تلخ و چه بی حوصله؟» دو سال پیش در چنین روزی، سه شنبه، ۸ آبان ۱۳۸۶ درگذشت.


* مصرع دوم بیت آخر اشاره ای است به شعر:
بیا عاشقی را رعایت کنیم
ز یاران عاشق حکایت کنیم
سروده ی مرحوم سید حسن حسینی، شاعر معاصر و دوست قیصر امین پور